اس ام اس و جملات عاشقانه (سری دهم)


باور کنید مسافرترین آدم دنیا هم
دست خطی می خواهد که بنویسد برایش
"زود برگرد "
طاقت دوری ات را ندارم...

تو نیستی...بگـــــو
این بغض بی امان را...
در خالی کدام شـــــانه
پنهان کنم!!

از "تـــو" دلـگیـــر نیستَــــم 
از دلــم دلـگیـــرم!
کــــه نبــــودنـت را صبــــورانــــه تحمـــــل میکـنــــد 
بـی هیـــچ شکــــوه ای...!!!


حـــالم گرفتــــه از این شــهر
کــــه آدم هایـش همچــون هوایش ناپایــدارنــد...
گــاه آنقـــدر پــاک کــه باورت نمی شود
گـــــاه آنقــــدر آلـــوده که نفســت می گیـــرد...! 

تمام خنده هایم را نذر کرده ام که گریه ام نگیرد،
اما شبها...
وای از شبها...
هوای آغوشت دیوانه ام میکند،
و من در اشک غرق می شوم...

نه تو قلمِ داوینچی داری
نه من لبخند ژوکوند
اما
ثبت است بر جریده ی عالم دوام ما ! 

نانوا هم جوش شیرین میزند... بیچاره فرهاد!!

سـرک می کشی در خوابـهـایـم
تــا دست خــالی از تـــو بـاز نگـردم
خیـالی نیست !
کـابـوسـهـا بـا تو شیرین تـر است

هر سن و سالی که داشته باشی
اگر کسی نباشد ، مرده یا زنده
که با یادش، چشمانت، از شادی یا غم
پر اشک شود
هرگز زندگی نکرده ای

بعد از تو... دیگر فکر هندوستان را انداخته ام دور!!! دیگر نه فیلی دارم که یادش بکند و نه طاووس میخواهم که جورش بکشم

داشتنت حقیقتاً رؤیای قشنگی بود.
اما واقعیتش
نه ثانیه ای خوشی داشت
نه خاطره ای مرور کردنی،
و نه هیچ چیز دیگر!
فقط درد داشت


همیشه دردم از توست...
گاهی ازنبودنت،
گاه از بودنـت...


علت سقوط ناگهانی من از چشم هایت را... فقط باید در جعبۀ سیاه دل ات جستجو کرد...


ديگر عاشقی نميكنم
نه از ترس تو و عشق تو!
نه! من چشمانم را به روی حماقت بسته ام... همين...!


محـــکم تر از آنم که برای تنــها نــبودنم، آنچه را که اســـمش را غــرور گذاشته ام، برایت بــه زمیـــن بکوبــم... احـســاس من قیمتــی داشــت، که تو برای پرداخــت آن فقیــــر بودی


بــعضــی راهــهاست کــه آدم یا نــباید بــرود، یا بــایــد قــید بــرگــشتنش را بــزند...


دنیا پر از گم شدگانیست؛ که وقتی پیدایشان میشود، دیگر از آنِ مـــــــــــا نیستند...!!!


بال بال می زنم... نه پرنده ام، نه فرشته... تو را می خواهم !!!


بگذار همه زندگیم گره کور بخورد... دستهای تو که باشد ملالی نیست...
با نگاه تو گره از همه چیز باز می شود...
حتی از دل گرفته من...
فقط مرا از خودت باز نکن...


تناقض از سر و کله ات می بارد
چشمانت را ببند
بعد بگو دوستت دارم
بذار این دروغت
به دل صاحب مرده ام بچسبد
نگاهت با صداقت تمام، دروغ هایت را فریاد می زند

هنوز تو را دارم...
در جیره بندی خواب های خوب 

بگذار تظاهر کنم به انتظار... به این که می آیی... قرار است بیایی...
فقط تو را جان عزیزت، به رويم نياور 

جای خالی ات را...
با فرض پُر کرده ام...
حرامش باد
آنکه پُر کرد جای مرا..

دیشب؛
در همین حوالی
غمی غمگین،
تمام نبودنت را بارید...
شهر هم،
در حسرت نبودن تو
غمگین است...

برایم تعریف کن...
هــــــــــرگــــــــــــز فراموش نشدن
چه حـــــــــــالی دارد؟

این روزها ذهنم جا ندارد
تو از آن لبریز می شوی
در دلم می ریزی

ابروهات
کمانِ کشیده آرش
چشم هات؛ بادامِ رسیده
لب هات؛ عسل
هیچ چیزت به آدمی زاد نرفته اصلا

 

عاشــــــقانه ترین غــــزل ست دســــتان تــــو... کــه میپـیچــد میـــان مـــوهــای مـــن... 


سردیِ فاصله که
کوران می کند
در این زمستان نبودنت
من می مانمُ
این قلب یخی 


بقول همراه اول هیچکس تنها نیستم...!!! غم تنهایم نمی گذارد...!!


همین که فهمیدی در چشم هایت خانه دارم، نگاهت را از من گرفتی
کاش هرگز نشانی ام را نمی دادم
دارند تکراری می‌شوند عاشقانه‌هام
بیا دوباره اتفاق بیفتیم!

چهار فصل کامل نیست...!!! هوای تو هوای دیگریست.

چه رابطهء مرموزی است میان پیداترین زخم... و پنهان ترین راز...

جــه زیبــا ریتـم هـای عـاشقـی رو کنـار هـم چیـدی و بـازی دادی دل سـاده ی منو

اینجا عشق قندیل می بندد
با این واژه های یخ زده
نگفته بودی
دمای نبودنت زیر صفر است

شرمنده ام...
که هنوز...
از دوری ات نمرده ام

اگرچه دلم را خالی می کنم، دوباره پرمی شود از تو...! چه برکتی دارد این عشق...!

کجایی؟ یک کلمه نیست، خیلی معنی دارد گاهی...
کجایی یعنی چرا سراغم نمی یایی ؟
چی کار میکنی ؟
چرا نیستی ؟
دلم تنگ شده
دوستت دارم

چشمــانــت کـارناوال آتــش بــازيســت!
يــک روز در هــر سال
بــراي تمــاشــايــش مــي روم
و بــاقــي روزهــايــم را،
وقــف خــامــوش کــردن آتشــي مــي کنــم
کــه زيــر پــوستــم شعلــه مــي کشــد...

اس ام اس و جملات عاشقانه (سری نهم)


این روزها بی تفاوتی به مرز دلدادگی ام رسیده و این بزرگترین تراژدی احساس من است....!

گـاهــی وقـتـا زنـدگـی یــعـنـی:
دوســت داشـتـن تـو!
بــی هـیـچ امـیـدی بـرای داشتنـت...


دیوارهایی که میسازی،
هر روز و هر روز بیشتر میشوند!
معمار بی احساس من
آخر از کجا برای این همه دیوار پنجره پیدا کنم؟


هیچ وقت خودت رو صد درصد خرج کسی نکن که تا ده بیشتر بلد نیست بشمره!!!

پشیمان اند کفـــــش هایم
که ایـــن همه راه را؛
راه آمـــــدند با نیـــــــامدن هایت...!!

شکـَستَنـی رفع بَلاســت...
امــا...
بـاوَر نمیکنَد دلـم...

بعضی ها را هرچقدر هم که بخواهی تمام نمی شوند. همش به آغوششان بدهکار میمانی. حضورشان گرم است. سکوتشان خالی میکند دل آدم را. آرامش صدایشان را کم می آوری، هر دم، هر لحظه کم می آوریشان... همین

این روزهایم تو ندارد
که من هر روز
آخر دنیا را می بینم
و هر چه روز می رود
شب می آید
شب هم که برود
دوباره روز از نو ...
امـــــا
نه تو می آیی
نه خیالت می رود
و من مانده ام
با یک دنیا
بی تو بودن

چه رسم جالبیست
محبتت را میگذارند پای احتیاجت،
صداقتت را میگذارند پای سادگیت،
سکوتت را میگذارند پای نفهمیت،
نگرانیت را میگذارند پای تنهاییت،
و وفاداریت را پای بی کسیت،
و آنقدر تکرار میکنند که خودت
باورت میشود که تنهایی و بیکس و محتاج... همین...!!

وقتی میخواهمت و نیستی
اتفاق تازه ای نمیافتد؛
فقط من، ذره ذره ایوب می شوم!!

لا به لای ساز نفسهایت..
پنهان می شوم!
اشک می شوم !
تا بمانم... تا نرانی مرا..!
من " آه " می کشم و تو " انگ " می زنی!
و این غم انگیز ترین " آهنگ " دنیاست...!

رای ستایش تو 
همین کلمات روزمره کافی است 
همین که کجا می روی 
دلتنگم .
براي ستايش تو 
همين گل و سنگريزه كافي است 
تا از تو بتي بسازم .

دوستت دارم رازیست که در میان حنجره ام دق می کند وقتی که نیستی...

یک مترسک خریده ام!
عطر همیشگی ات را به تنش زده ام!
درست مثل توست
فقط اینکه روزی هزار بار از رفتنش مرا نمی ترساند... 

مجنون
همیشه مرد نیست... 
گاهی
مجنون
دخترکی تنهاست
که زمانی لیلی کسی بود....!

بعد از تو، بعيد مي‌دانم
کاری در دنیا داشته باشم!
معشوقه‌‌ی تو بودن،
کم کاری نبود


دنـیـا، دنـیـای ریـاضـی اسـت،
وقـتـی عـشـق را تـقـسـیـم کـردنـد
تـوخـارج قـسـمـت مـن شـدی...!

همیشه کسی هست برای نبودن

باز،
بازی می کنم
صحـنۀ انـتــظـار را
به تـو مـدیـونـم
اگـر...
اســکـار بگــیرم !

بیا فقط یک شب جایمان را عوض کنیم
من معشوقه میشوم
تو عاشق باش
من خیانت میکنم
تو فراموش کن !!

بهشت همین جاست
زمانی که
لبانت زیر لبانم
مزه ی گناه می گیرد...

رهــــــا مکن مرا
در نقطه ی سکون تنهایی
بچرخــــــــانم تا ابد
حــول مــــــدار عشـــــق...

دست به موهایت که میبرم جوهری میشود تمام تفکرم 
قلم مـو هایت را حرام شعر من نکن 
سپردن تو به حافظه ام خطرناک تر از جاده هاست...


جاده هر چه بلند باشد امن تر از کوتـــــــــــــــــــاه مدتی من است

 

جای خالی ات را... با فرض پُر کرده ام... حرامش باد آنکه پُر کرد جای مرا...

سهمیه هوای من هم برای تو... !
برای نفس نفس زدن در آغوش او لازمت میشود!

و تو در نهایت در چشمان کسی اسیر میشوی که تو را درک... نه!!! ترک خواهد کرد.


دیـــوار اتـاقــم پــر از عکــس های دو نفـره ای سـت
کـــه قــرار اســت بعــدا بینــدازیــم
همــان بعدنــی کـه نیســت شــد
در تقــویــم بودنــمان

فرقي نمي كند
كجا؟
چگونه؟!
چه وقت؟!!
مهم اين است
با هر نشان از ستاره چشمانِ تو
دستپاچـــــه
دنبال دلم مي گردم

تا ساعت آمدن تو
صندلی تنهایی ام
ثانیه ثانیه خالی جای تو را
از انتظار پر می کند

مه ی درد من این است، یک نفر در زندگی من هست که نیست

در جستجوی چه جوابی هستی وقتی عاشقت را آزار می دهی و بعد از او می پرسی: دوستـــــــــــــــم داری

 آدم ها به همان خونسردی که آمده اند
چمدانشان را می بندند
و ناپدید می شوند
یکی در مه
یکی در غبار
یکی در باران
یکی در باد
وبی رحم ترینشان در برف

آنچه برجا می ماند
رد پایی است
و خاطره ای که هر از گاه
پس می زند مثل نسیم سحر
پرده های اتاقت را.

کدام آدم و حوا؟
ما حاصل یک جهش در ژن های آفتاب پرست هستیم!
که این گونه به سرعت رنگ عوض می کنیم ...

شعرم کجا بود دیگر!
واژه ها هم نم می کشند
وقتی هوا چنان از نفس های تو سنگین است
که خواب و خوراک ندارد کسی در من

چه کسی فکر می کرد...
دنیا با همه بزرگی اش
در آغوش تو جای بگیرد...

دستانت، حلقه میزنند به دور کمرم...!
این تنها (پــرانتـز) دوست داشتنی ِ زندگی ِ من است ...

باران حضورت
که ببارد
تنهایی ام، خشکسالی اش
را تعطیل می کند
به حرمت
قطراتی از جنس تو

این روزا همه میگن:
"هوا چقدر دو نفره ست"
اما مشکل اینجاست که رابطه ها
سه نفره ست...

اس ام اس و جملات عاشقانه (سری هشتم)


لبـــــــــانم را دُوخته ام

مبــادا بگویم "دوســـــــتت دارم "
که هر بار گفتـــــم،
تَنــــــــــــهایی ام بزرگتر شد...

منتـــظر هیــــچ دستی در هیــــچ جای این دنیــــا نیستم... اشک هایم را با دست های خـــودم پــــاک میکنم؛ که همه رهگـــــذرند...!!!

طلوع یا غروب
چه فرقی می کند وقتی آسمانم را
به تماشا ننشسته ای

از مـــرگ نـــمـــیـــتـــرســـم
مـــن فـــقـــط نـــگـــرانــم
کـــه در شـــلوغـــی آن دنـــیـــا
تو را پیـــدا نـــکنـــم.

نترس...
باز شروع نمیکنم؛
اصلا تمام نشده که بخواهم شروع کنم
همین " دلم برایت تنگ شده " را هم به تو نمی گویم...!!
 

تو راحت باش...
من خوبم...
من آرامم...
آخر من قول داده ام که آرام باشم!!
باورت می شود؟! 
من خوبم...!!!

قحطي عشق ميايد...!!
هفت سال نه... هفتصد سال...
در قلبم ذخيره و پنهانت ميكنم...
بگو كنعانيان منتظر نباشند، تقسيم شدني نيستي... 
حتي اگــر يعقوب بيايد !!!
 

من چقدر دلتنگم
و چقدر تشنه ی لبخند کسی
که باران را می شناسد
و دریا را می فهمد
و می داند
سنگ، سنگ است
و نباید پرتاب کرد.

غریبه!
هوای دلم عجیب برایت گرفته!
من و آسمانی از حرف های نگفته!
راستی
جسارت نباشد
تو کی می ایی؟!

باید اسمم را
در کتاب گینس ثبت کنم
تا همه بدانند
یک نفر
با سنگین ترین بار دلتنگی
روی شانه هایش 
تو را دوست دارد...

پشت همین چراغ قرمــــــــــز !!!
اعتراف کردم که دوستت دارم !
تا هرجا مجبور شدی کمـــی مکث کنی،
یاد عشقمان بیفتـــی...
چه می دانستــــم قرار است بعد از مــن
تمـــام چراغ های زندگی ات سبز شوند...

وقتــــی کـــه نیستـــــی بــا دیـــدن هـــر صحنــــه عـــاشقانـــه ای احســــاس یــــک پرانتــــز را دارم کــــه همــــه ی اتفــــاقـــات خـــوب خــــارج از آن می افتــــد...

به دلت یاد بده
بد نیست
گاهی
برایم تنگ شود
 

صدای پای رفتن ات همچون صور اسرافیل !!
قیامتی در قلبم برپا کرده ست ...
حالا معشوقه هایی که بخاطر تو کشته بودم!!
یکی یکی در من سر از خاک بر می آورند
و حیات مجدد به اثبات میرسد

قلبم تير مي كشد!
اين تنها طرحيست كه از تو
در سينه ام يادگار مانده است...!

چه عدالت جالبی
من از دل می‌نویسم
تو با چشم می‌خوانی
تازه، اگر بخوانی، “اگر

کاش خودت هم مثل خاطراتت برای ماندن سرسخت بودی

عزیز ِ من!!
تمام تن ات آغشته به من است.
سوزاندن دل من...
خود سوزی در ملاء عام ست 

چشمهایت, لبهایت, موهایت, صدایت عناصر چهار گانه ی هستی من...

عزیز تـــرین
احساسم لکنــــت گرفته است
کمی تامل کن !
تا باز
بگویم
دوستـــــــت دارم

از کسی که نمی شناسی؛ گاهی بُــتی درست میکنی آنقدر بزرگ که از ابراهیم هم کاری برنمی آید...!!!
 

و من هنوز عاشقم
آنقدر که مي توانم
هر شب بدون آنکه خوابم بگيرد
از اول تا آخر بي وفايي هايت را بشمارم
و دست آخر
همه را فراموش کنم
آنقدر که مي توانم
اسمت را
روي تمام آبهاي دنيا بنويسم
و باز هم جا کم بيا ورم
آنقدر که مي توانم
شب ها طوري به يادت گريه کنم که
خدا جايم را با آسمان عوض کند!
و من هنوز عاشقم 
آنقدر که ميتوانم
چشم هايم را ببندم
و خيال کنم:
هنوز دوستم داري

تمــــام اکسيژن هـاي دنـيا را هم بياورنــد بــه کارم نميايــد... مـن پـر از هـوای تـــو ام 

همین که نباشی،
نبودنت بر گونه هام جاری می شود و
سر چشمه ای می شوم
برای آغاز خاطره شدنت...

مرا با خیالت تنها نگذار
اصلا به تو نرفته است
مهربان نیست
آزارم میدهد
دلم خودت را میخواهد

مثل یک حرف تــــــــــــــــــوی دلم مانده ای 

آسمان می بارد و من 
می گریم 
چه هم آوازیم 
در این
آهنگِ دلتنگی...!
 

بعد از تو ...
عاشقانه هایم خودکشی کردند
حالا بی حساب شدید
روزگاری حق تو بر گردن شان بود 
حالا خون شان به گردن توست

نـگاهـت چه رنج عظیمی است
وقتی به یادم می آورد
که چه چیزهای فراوانی را
هنوز به تو نگفته ام!


مهربانتر از من دیدی؛ نشانم بده... کسی که بارها بسوزانیش و باز هم با عشق نگاهت کند!!!

بعضی " آه " ها را
هر چقدر هم که از ته دل بکشی
باز هم سینه ات خالی نمیشود
امروز سینه ی من پر است از آن " آه " ها

هیچ لغت نامه ای نمی تواند معنی کند معنایی را که تو به زندگی ام می دهی

تـــــــو صـــــادقانـــه
دروغ بـــگــو
مـــن عــــاشقانـــه
کـــاری خواهم کــرد
"
مـــــاه"
همیشه پشت ابر بماند

گمـــان می کــردم وقتـــی نبـاشم
دلـــــت می گیـرد
یکروز
یکماه
یکسال از رفتنــم می گذرد...

سـفــــر... 
مرا از تـــــو به هیچ‌کجا نمی‌بَــرَد
پشت سـرم آب نــریــز..

 

اس ام اس و جملات عاشقانه (سری هفتم)

یادم نمیکنی
و ز یادم نمیروی
یادت بخیر
یار فراموش کار من...

لازم نیست مرا دوست داشته باشی، 
من تو را به اندازه ی هر دومان دوست دارم 

خیز برداشته‌ام به‌هوای بهار
حال آن‌که هنوز
هزار زمستانْ پیشِ رو دارم

امان از روزهایی که شبیه روز مرگند اما روز مرگت نیستند

همیشه شیرین نباش...! فرهاد گاهی باید طعم دیگری را تجربه کند...

خستگي را آغوش تو در مي کند 
وقتي نيستي 
عجالتا چاي مي خورم 
چه کنم؟

خـــــط عمــرم کــــــف دســـت هـایـم نیســـت...
بـه فـالگیــر بگــو :
ردِ پـاهـای ِ
تـــو را ببینـــد...!

چقدر پر می کشد دلم...!
به هوای تـــــو!
انگار تمام پرنده های جهان در قلبم آشیانه کرده اند!

بگذار بگویند خسیسم...
من دوستت دارم هایم را الکی خرج نمیکنم...
جز برای مهربانی خودت... 

شاید قانون دنیا همین باشد...
تو صاحب آرزویی باشی، که شیرینی تعبیرش از آن دیگریست

پيشاني ام چسبيدن به سينه ات را مي خواهد...
و مو هايم بوئيدنت...
و چشم هايم
خيس كردن پيراهن مردانه ات...
عجب بغض پُر توقعي دارم من امشب

دنیا پرستی همیشه بد نیست، مخصوصا وقتی تو دنیای من باشی

من و فراموشی
به هم گره خوردیم و
من، یادم نیست
کدام روز پاییزی
خدایم را به یک بغض سنگین فروختم...

شعبده یعنی " تو "
چشم بر نمی دارم و گم می شوی!!!!

نبودنت را دارم با ساعت شني اندازه ميگيرم...
يك صحرا گذشته است!!

دل تنگم...
مثل پدر بی سوادی که
دلش هوای بچه اش را کرده
ولی بلد نیست
شماره اش را بگیرد...

مـــی روی و من پشت سرت آب نمـی ریـزم...
وقتی هـــــــوای رفتــــــــن داری
دریـــــا را هم به پـایت بریـزم
بــــر نمــــی گــــردی..! 

تو درد مرا نفهميدي درد من تو نبودي... درد من نبودن تو بود نفهــمیدی 

از تصور انکه دلت برایم تنگ شده باشد
دلم ضعف می رود
چه ارزویی بالاتر از انکه 
تو به من 
وابسته شده باشی؟

شعر های من تابلــــــــو اند.
همه شان...
نبودن ات را تبلیغ میکنند.

دلم
دم کرده
در مرداب...!!!
هوای
تازه
میخواهم...

تنها قهوه ی داغی
که ارزشٍ یکباره سر کشیدن و
سوختن را دارد
لبهای تو

لعنت به تو اي دل، که هميشه جايي جا مي ماني که تو را نمي خواهند...
هنوز هم مرا به جان تو قسم مي‌دهند...
میبینی،
تنها من نیستم که رفتنت را باور نمیکنم...!!

اس ام اس و جملات عاشقانه (سری ششم)


خُـــــــدايا ... 
دنيـــــــا به اين بــــزرگــي مگــه من جــاي کسي رو تنگ کــــــردم ؟



خــدايا يک مــرگ بدهکــارم و هزار آرزو طلــبکار. . .
خســــته ام. . .
يا طلبــم را بده يا طلــبت را بگير....!!!



انســان ها هر از چند گاهـي ، از جايي مي اُفتند .
از پـا ...
از نــــفـــس ...
از لَبـه پــــرتگاه ...
ازاين ور بوم ...
از دماغــِ فيل ...
از چالـه به چاه ...
از عـــرش به فرش ...
اَز چــــشـــــم ...
اَز چـــــــشـــــم ...
اَز چــــــــــشـــــــــم ...



راستــشو بگو تا حــالا شده واــسه نداشــتن يه نــــفر گــــريه کني ؟



من نه آدمــم
نه گنجشــــــک 
...اتفــــاقي ســاده ام...
هربار مي افتم و دو نيــــمه مي شوم.
نيمي را باد مي برد...نيمي را کسي که نمي شناسمش...!!!
ديگر بعد از تو.....دلم مهم نيست...



غــرقِ سکـــــوت مي شوم
وقتي که تـــو ، عشــــق را
در چشمانِ خيس مـــن
ناديـــده مي گيــــري...!



شــده بالشتونو بغل کنين و يه دل سيــر بلند بلند گريه کنــين
 براي اينکه کــسي هم صداتونو نشنوه بالــشو بگيــرين جلو دهنــتون
بــعدش يکي با حــرفاش آرومتــون کنه.
اون وقته که حــس مي کنيــن 
چــقدر خوشبخــتين که اون يک نــفر رو داري



اين روز ها در خــودم به دنــبال کليــک راســت ميگردم !
تا از خــودم copy بگيرم ؛
و کنار خــودم paste کنم ....
شــايد از اين تنهايي خلاص شــوم ... !!!



حــاملــــــه ام !
بــا بغض بـــــــــــاد کرده ، بـه جاي شکـــــــم برآمده . . .
مـن آبســـــــــــتـن بـرخي حــوادثــــم !
و الان ويـار " تـــ‌ـــــــــــــــــــــو " را گرفتـــه اَم . . .



عزيــزم ديگه نه باهــات بحــث ميکنم، 
نه توضــيح ميخوام ، نه دنبال دليل رفتاراي گندت ميگردم ،
فقــط ميــبينم ،
ســکوت ميــکنم و
فاصلــه ميــگيرم ...! 



ديـگـران مـي پـرسـنـد؛ بـيـداري؟ آري بـي"دار"م... 
چـرا کـه اگـر دار"ي داشـتـم... 
يـا قـالـي زنـدگـي ام را خـودم مـي بـافـتـم... 
يـا زنـدگـي ام را بـه "دار" مـيـاوِيـخـتـم. .. 
و خـــــــلاصه پــس بـــي "دار" بــــي "دار"م...!!



اين روزها از اعتماد کردن متنفرم 
به دلم اجازه نميدهم دوباره کار دستم دهد
 و شعارهاي انسانيت را از هر کس ميشنود او را باور کند.. نه!
همه درست شبيه به هم اند...
 فقط بعضي ها بهتر و باور کردني تر دروغ ميگويند!!



چوب خطِ خاطره ، پُر است !
.
.
شاهرگم
ناگزير ...
تن مي دهد
به ...
لب هاي تيغ



سيگار حرمت داره بايد وقتي بکشي که درد داري، 
نه اينکه بکشي تا بوي شير دهنت بره....



خوب ميدانم كه يك روز،
 يكي از همان روزهايي كه خيلي هم دور نيست
مجبورم ببوسم و بگذارم كنار......
تمام چيزهايي را كه نداشتيم
دستهايت را،
عاشقي ات را....
همه را!.....
زندگي به من آموخت عادت احمقانه ايست
چسبيدن به چيزهايي كه مال تو نيستند.....



گوشه نــدارد که يـکـــ گوشه اش بنشينم و نفسي تــازه کنم … 
گــرد گــرد است اين زمين.. ايــن روزگــــار



فرقي نمي کند در کدام عصر و کدام اقليم زندگي کني
 فرقي نمي کند اسمت فرهاد باشد ، 
رومئو يا مجنون يا شيرين يا ژوليت يا ليلي … 
تو را به زخمهايت مي شناسند،
 اين نقطه ي اشتراک همه آدمهاست….

 

دست مي سوزد با سيگار به خودت مي آيي يادت مي آيد ديگر
 نه کسي است که از پشت بغلت کند
 نه دستي که شانه هايت را بگيرد 
نه صداي که قشنگ تر از باد باشد تنهـــــــــــــايي يعني اين…!!!



بـه تَرَک هاي ديوار که ريز ميشوم... تـازه ميـفهمم؛ 
سـر بـه شـا نه کَسي داشتن و احساس تنهايـي کردن ؛ عجيب مَعني ميـدهد ... 
ديـوار هم که باشي؛ ترکـ بـر ميداري وَقتي سـر بـه شـانه ات داشته باشـند
و بـه حسابت نيـاورند ...

 

حرف مردم.......... چه کار به حرفِ مردم دارم... 
زندگي من همين است شب که مي شود... 
سيگاري روشن مي کنم عاشقانه اي مي نويسم... 
خيره مي شوم به عکس ات و با خودم فکر مي کنم... 
مگر مي شود تو را دوست نداشت...


 
ابراهــيم نيست امـــــا کودک درونـم را قربــــــانيِ کــســي‌ کردم
 که ارزشـش کـــمتر از يـــک گوســفنــد بــود...

 

انسانها ماشــيني ، ارتباط وايرلــس ، دوستيها مــجازيه ! 
حتي کودکان ؛ شادي را در پلي استيشن جستجو ميکنند !
 ... سفره هاي پرمهر ،بوي غذاي ناب پخت مادري،
 در سفارش فست فود خلاصه است ! 
معني زندگي را در گــوگــل جستجو بايد کرد!

 

چِقـدر پــيـراهـن هـاي پـشت ويتـرين مَغـازه هــا قشنـگنـد !
تـو را کـه در آنهــا تَـصـوّر ميکنـم وسـوسـه ي
خــريدنشـان بـه سـرم مـيزنـــَد امــا ميبيــنــي فـقـط مـانـده بــود
اينهــا نبـودنت را بـه رُخـم بِکِشَنــد کـه کشيدنــــد...



يکرنگ که باشي،
زود چشمشان را ميزني،
خسته ميشوند از رنگ تکراريت،
اين روزها دوره ي رنگين کمان هاست…



چـرا سـاکـت نـمـي شـوي؟!صـداي نـفـس هـايـت. . . 
در آغـوش ِ او از ايـن راه ِ دورهـم آزارم مـي دهـد!!!
لــعــنــتــي . . . آرامـتـر نـفـس نـفـس بزن…



تمــام شعــرهــاي عــاشقــانــه جهــان
شبيــه تــوانــد!
تــو امــا،
پشــت استعــاره اي ايستــاده اي
کــه بــه ذهــن هيــچ شــاعــري
نخــواهــد رسيــد . . .
 


برگهاي پاييزي
سرشار از شعور درخت اند
وخاطرات سه فصل رابر دوش مي کشند
آرام قدم بگذار...
برچهره تکيده آنها
اين برگها حرمت دارند...
درد پاييز درد "دانستن" است



نسلي بوديم که با خنده گريه کرد..
نسلي که با بغض ترکيد ..
نسلي که همه تحقيرش کردن ..
نسلي که هيچکس نفهميد دردش چيه ..
نسلي که همه بلدن درباره تيپ و حرفاش حرف بزنن ولي هيشکي نميدونه همين نسل چه دردايي که نکشيده ..
به سلامتي خودمون که هيشکي درکمون نمي کنه .. حتي هم نسلامون ..
به سلامتي خودمون که ديگه از هيشکي هيچ انتظاري نداريم ....

 

غمگينــم ... 
مثل عکسـي در اعلاميــــه ي ترحيـــــم !
کـــه " لـــبخنــدش " .. ديگــران را " مـي گــريـانـد " ... !



چقدر از «ديدي گفتم» ها متنفرم
چقدر از «بهت که گقته بودم» ها خسته ام
دلم کمي نوازش ميخواهد
نوازش کسي که بگويد...
که بگويد...
هيچ چيز نگويد!
فقط-باشد
براي همه ي «ديدي گفتم» ها و «بهت که گفته بودم» ها کر ميشوم
فقط صداي قلبش را در دنيايم پخش ميکنم



زندگـــــي ...
کـــجــــاي ايــــن خيابــان
منــتظـــــر مــن است
که از هيـــــچ کوچـــه اي
به آن نمــــي رســـم؟!



چــه کيفــي مي داد اگــر
يکـــبار بر حسب اتـفــاق
" تـــو "
از ميـــان همـه ي گيومـــه هـا
بيرون مي آمدي
مي نشستي کنــار دلتنگي ام
پر مي کرديم
فآصله ي بين دو



رنگ آرزوهايم اين روزها خيلي پريده
تو اگر دستت به آسمانش رسيد
چند تکه ابر نقاشي کن
تا دل من به ابرها خوش باشد... !



شبيـه ِ مـه شـده بـودي ...
نــه ميشــد در آغوشـت گرفـت ؛ و نـه آن سـوي تـو را ديـد ..
تنهــا ميشـد در تـو گـم شـد ..!



کسي که بيشتر از همه دوسِتـــ داره ....
بدون دليل شايـــد هر روز باهات دعواش بشه !!
امّا وقتي که ناراحتي ،
با "همه ي دنــيــا" مي جـنگه تا به ناراحـتــيت پايان بده...
پس قدرشو بدون تا دير نشده ....!!!



دخـتــر هــا...
شـيـطـنـت خـاص خـودِشـان را دارنـد
بـَـرچـسـب هـَـرزگـي بـر خـَـنده هـاي آنـان نـزن...!
بــه سـلـامـَتــي دُخـتــرکـان شـَهـرم کــه خــَنــده نــيـز بـر آنــان
حــَـرام شـُـده....!!



حتــــي لـــوك خوش شــــانس هـــــم همـــيــــشه آخـــــرش
تنــــهــايـــي
ســمــــت غـــــروب ميـــــرفت...
با اينــــكه لــــوك بــــود!!!
با اينـــــكه خوش شــــانس بــــود....

کد پیشواز آلبوم یکی هست مرتضی پاشایی

کد پیشواز ایرانسل آهنگها:

٣٣١۴٧٣٨ ارزو

٣٣١۴٧٢٩ باید کاری کنی

٣٣١۴٧٣٢ برو

٣٣١۴٧٣٣ به خدا

٣٣١۴٧٣٠ بیا برگرد

٣٣١۴٧٣۴ خاطره ها

٣٣١۴٧٣۵ دقیقه های اخر

٣٣١۴٧٣٧ دیدی

٣٣١۴٧٣۶ عشق یعنی این

٣٣١۴٧٣١ نبض احساس

٣٣١۴٧٢٨ یکی بود یکی نبود

متن ترانه های آلبوم “یکی هست” مرتضی پاشایی


یکی بود یکی نبود

یکی بود که یه روزی ، من و دوست داشت حالا رفته
یکی نبود بدونه ، بی خبر اون کجا رفته
همه ی قصه این بود ، چقد آسون چقد زود
یکی قلبت رو برده ، سرمون چی آورده

از دسته تو دلگیرم از قصه ی تو سیرم
دیوونه شدم بی خونه شدم از دسته تو میمیرم
این قصه ی ما دوتاست میبینی چقد کوتاست
تقصیر توئه اشکه تو چشام دیوونه ی بی احساس

یکی بود که از امروز، شده عکس تو اتاقم
یکی نبود بدونه ، نمیاد دیگه سراغم
چقد این قصه تلخه ، بخدا اشتباهه
تو چکار کردی با این ، دلی که بی گناهه

از دسته تو دلگیرم از قصه ی تو سیرم
دیوونه شدم بی خونه شدم از دسته تو میمیرم
این قصه ی ما دوتاست میبینی چقد کوتاست
تقصیر توئه اشکه تو چشام دیوونه ی بی احساس

باید کاری کنی

دلم تنگه مثه ابرای تیره
تو یه حسی مثه زندون اسیره
تو از احساس من چیزی نمیدونی
که داری بیخودی من و می رجونی

یه امشب جای من باش جای اونی که چشماش
به در خشک شد ولی عشقش نیمومد
یه امشب همسفر باش مثه من در به در باش
جای اون که به دنیا پشته پا زد

باید کاری کنی آروم بگیرم
باید یک لحظه دستات و بگیرم
باید برگردی امشب باز به این خونه
باید این لحظه ها یادت بمونه

یه امشب ماله من باش ماله مردی که دستاش
به جز دسته تو همراهی نداره
بزار یادت بیارم چجوری بی قرارم
دله من غیر تو راهی نداره

من از تو یاد گرفتم تمامه زندیگیمو
حالا با کی بگم این قصه ی وابستگیمو؟
رو دوشه کی بزارم یه دنیا خستگیمو؟
باید کاری کنی تو که باز مثله قدیما
به هم خیره بشن چشمای خیس و اشکیه ما
همین امشب که تنهام باید برگردی اینجا

باید کاری کنی آروم بگیرم
باید یک لحظه دستات و بگیرم
باید برگردی امشب باز به این خونه
باید این لحظه ها یادت بمونه

یه امشب ماله من باش ماله مردی که دستاش
به جز دسته تو همراهی نداره
بزار یادت بیارم چجوری بی قرارم
دله من غیر تو راهی نداره


بقیه در ادامه مطلب:

ادامه نوشته

اس ام اس عاشقانه (سری پنجم)

خــنديدم ، خــنديد ...
اشکــهام را افــتاد ، اونــم شــرشــر گــريه کرد !!
دلم بــراش سوخــت نازش کردم اما دســتم سوخــت !؟ 
آخــه دلــش گــر گرفته بود



مــا خــودمون ســرزمين عــجــايــبيم , واســه مــا آلــيس تــعريف ميــکني‌؟



دخــتران بي تقــــصير اند...
ايــــن روزهــا آدم نمــيبيــنــند تا بــــرايش حــــــــــوا شــــوند...



به سلــامتي اون پــسرايي که بعــد از دوســال رابــطه
هنوز قبــل از اينــکه از خواب پاــشي بهــت مســيج ميدن :
سلام عــزيزم صبــحت بخــير 
و اگه ديــرجــوابــشون رو بدي زودي بهت زنگ ميــزنن که مثلا :
"
ميــخواستــم خــواب نمــوني و ديــر به سرکــارت نرسي"
ولي ميــدوني که واــسه اينکه دلت ديــشب يه کم گرفــته بود نــگرانن .... 
اونا که هيــچي ازت توــقع ندارن جز ديــدن لبخــندت...
اســکل و آويــزون نيــستن بخــدا ... کــمبود محــبت ندارن ... 
دوســــــتت دارن از تــــه دل ... 
بهــــــشون خــــيانــت نــکــنيــد ...



بــاور کنــيد يه رابــطــه بــدون وحــشي بازي که رابــطه نيــست .. 
هــي بايــد مــوهاشو بکــشي ، لبــاشــو كبــود كني ، 
گــــازش بگــيري .. بــزني با متــکا لهــش کني .. 
بلــندش کنــي بــدويي انــــقد که از ذوق جــــيغ بــزنه .. 
لامصـــــــــب تصــورشم باحــــــاله



تــنهاترين آدمــه دنيا ميدوني كيه؟؟؟
تنها ترين آدمه دنيا اونيــه كه عشقــش كنارشــه ...
ولي مــيدونه دله عــشقش پيــشه كــس ديگس ...!!!!!!!!



ميفــهم چــرا بعضــي ها ميــگن شکســته عشقي،
اين شکــست عــشقي نيست، 
يه پــيروزي هستــش چون واست تجــربه شد با هر خــري نپــري...!!!



يــه چــيزي هــست به اســم "بــــغــــل " لامصــــب دواي هــر درديــه ..



ايــن پســرايي که هميــشه تــه ريــش دارن !
ايــنايي که هيــچوقت موهــاشون بلــند نيــست !
اينــايي که صــداشون مــردونست !
اينايي که وقتــي ازشون جدا ميــشي تا يه ساعــت دستات بو عــطرشونو ميده !
همــونايي که وقتي کنارت نشــستن بهت اس ام اس ميــدن دوســت دارم !
اينايي که وقتــي ازت دلخــورن باهات حرف نــميزنن دوست داري محــکم بغلــشون کني !
اينــايي که شــبا موقع شــب به خــير گفــتن ميگــن مال خــودمي !
اينــايي که بــد دهن نيستن وقتي فــحش ازت ميشنون ميــگن بــي ادب !
اينــايي کــه دســتاشونو با دوتــــا دستــت بــايد بگــيري !
همــونايي که وقتي عصــباني ميــشي و داد ميــزني بغــلت ميکنن و ميگن باهــم حــلش ميکنــيم !
ايــنا خــيلي دوســــت داشــتــنين اره خــــيلي



دوســت داشــتن لياقت ميــخواد
تو ليــاقت دوست داشتن منــو نداشــتي
مــنم ليــاقت دوســت داشــتن اونــاي کــه دوــسم داشــتن.
افــسوس.



ديــوونگــي يعــني :
عکسشــو تو گوشــيت هي نيگــاه کني ، واســه بار هــزارم . . .
انگــار تاحــالا نــديديش . . !
بوســش کني محــکم مث ديــوونه ها !!
بگي خــو آخــه دلم همــش يه ذره ميشــه بــرات . . .
بغــض کنــي و زرتــــي اشکــات بــريزه . . 
شمــارشــو با ذوق بگــيري شــايد اينبار جــوابتو داد. . .
شــايد با مــهربوني بگــه جــــــونم . .
شــايد. . شــايد. . شــايد. . .اي تــــو روحــــت با هــمين شايد گفتــنات خــاطره . .
بــازم هــمين صــداي مســخــره تو گوشــت بپــيچه :
مشــــترک مورد نــظر پاسخــگو نميــباشــد. . لطــفأ مجــددا بمــيريد . . . !



عــــادت ميکنـــم بــــه داشتن چيـزي و
سپس نداشتنش !
عــــادت ميکنـــم بـــه بــــودن کسي و
سپس نبودنش ...
تنهاعـــــادت ميکنـــــم ؛
امـــــا ....
فــراموش نــــــــه .



کــــــســــــي رو کــــــه خوابــــــيــــــده 
ميشــــــه بيــــــدار کـــــرد 
ولــــــي کــــــســــــي رو کــه خودشــــــو بــه خــــــواب زده 
نــــــه 
کسي که واقعا احساسي نداشته باشه رو 
ميشه عاشقــــش کرد 
ولي کسي که نخـــواد دوستت داشته باشه رو 
نميشه عاشق کرد.....!



راحــــت بگــم
مشــکل از ايــنجا شــروع شــد
در شــب آرزوهــا، 
مــــن “او” را آرزو کــردم،و 
او “او” را
(
مخــاطب عــامِ عــام)



لــذتي که در گــرفتن ســرما خــوردگــي از معــشوق هســت ،
در هيــچ مــدل ســرما خــوردگي نيــست ...!!!! 



اشتــباهم ايــن بود که هــر چــي تــو دلــم بــودو بــــه زبــــون مــيــاوردم...



يکــطرفه بــودن هــمه چــيز را نابــود ميکــند !
از خــيابانــش گــرفــته ....
تا رابطــه اش ... !!!

اس ام اس عاشقانه (سری چهارم)


مي پســـندم پايــيـز را
که معــافـم مي کنـــد
از پنـهان کردن ِ
دردي که در صـــدايم مي پيــچـد ُ
اشــکي که در نگاهـم مي چرخـد ؛
آخر هــمه مـي پنــدارن...
سـرمــا خــورده ام ....



خسته ام از حرف هاي بيخود و تکراريت!
چيزي نو بياور
حرف تازه اي بزن
حالم را بر هم مزن
تو "دوستت دارم" را به همه ميگويي...



خــيلي داغــــــــــــونم
نـــــــه ميــفهمه نـــــــه خواهد فهمــيد
افســوس به دلـــــــــم



کــــــوتاهترين داســــتان عاشــقانــه
.
.
.
بــــــاش



بعــضي وقــت ها ؛
صِــدام رو عــوض ميکــنم تا دلــم نفهــمه که تنــهاست...



مدت هاســت احــساس ميکــنم کــر و لال شــدم . . !! 
اين روزها صــداي احــساساتم رو فــقط صــفحه ي کيــــــــبوردم ميشــنود . . . !!!!!!!



آدم بــايد يکــيو داشــته باشــه
که وقــتي نــگاش ميــکنه
دلــش يه جــوري بــشه .....!



دلـــــــــــم کمــي...
دروغ چــــرا؟؟؟؟؟
خــيلـــــــي زيــــــــــاد
تــو را ميــــــــخواهــــد...



از تمــام لحــظات با تــو بودن..
"
خاطــــره " مي ســازم!!!!
بــــراي روزهــايي که نخــواهي بــود....
لازمــــم ميــشــونــــد 



واي بــر مــن !
ديگــري مــن را ســوزاند و مــن ، سيــگار را . .



خــــــيلي بـَــده...
همــه بگن : اون ديگه رفت...
بر نميگـــرده...
امــيدوار نبـــاش..
ولــــــي مــن
بــه تـــــو که نــه...
بــه خُــــــدا اميــدورم...



پــسر : حوــصلم سر رفتــه 
دخــتر : از چــي‌ !؟
پــسر : از دوســت بــودن بــا تو !
دــختر : الان يعــني‌ بــهم بزنيــم ؟
پــسر : نه بيا عــروسي‌ کنــيم
(
ميــدونم کــمي لوســه اما رومــانتيــکه هااااااااااااااااا



همــيشه پايــيز که مي شد،
عاشقــانــه هــايم فوران مي کــرد.
نگــاهــم نــکن.
پايــيز امســال عاشــق نيــســتم !!!



بــوســيدن 
يه حــقــه ي عاشــقانــه س
واسه متــوقــف کــردن مــکالمــاتي که زيادي احمقــانه شــدن



آدم نميــشوم من....!
لبخنــدت
خــرم ميــکند و
دوريــت
ســگم......! 



خــودت کــه گــذاشتــي رفــتي !!
دــيگر يــادت را شبــها بــرا چه به خيــالم ميــفرســتي؟



باور کــن!
نه درگــيرِ تو شــده ام
و نه حــسي دارم به تو
اصــلا مي خواهي همه چيــز را برگردانم به روز اولــش؟
تو يــک دوســت معــمولي شــوي
و مــن
نــه !
ممکن اســــت دوباره عاشــقت شــوم لعنــتي.



سلامــتي کــسي که روزي صــد بــار واســه بچه ي نداشــته و
خياليــمون اسم انتخــاب مي کــرد
حالا رفــته اســم مــا رو گــذاشــته رو بــچه اش....



تــوي حــياط دانشــگاه يه نــفر يــقه پــيرهــنم رو گــرفت، 
فهــميده بود از خواهــرش خوشم مياد بچــه‌ها دور ما حــلقه زده بودنــد 
و فــرياد ميکــشيــدند.......قورتــش بده....
چون هيــکلم بــزرگ بود اون هي‌ مشــت مــيزد و
من فقــط دفــاع مي‌کردم...باز اون مــشت ميــزد و 
من فــقط و فــقط دفــاع مي‌کردم بالاخــره يه خــراش کوچــيکي‌ توي صــــورتم افتاد
فــرداش خــواهرش بــه من گفت حــداقل تو هــم يه مــشت مي‌زدي
روم نــشد بهــش بگــم....
آخــــــه چــشــماش شبــيه تــــــو بود



کــاش ميــان خــستــگي هــايم
يکــي آهســته مي گفــت:
"
خســــته نــباشي "



دل نوشــته ها هــم ديــگر تکــراري شــده انــد ..
مي بــايســت عقــل نوشــته ها را دنــبال کنــيم .
داســتان شــيريــن و فــرهاد که نيســت !
اين روز ها ذهــن هر کس از چــيزي پر شــده ؛
عــقايــد
خــرافــات
و گــاه و کــاه !!



برام مــهم نيــست کــجا زندگي ميکــني
پــولداري يا فقــير
چــاقي يا لاغــر
دخــتري يا پــسر
قــشنگي يا مــعمــولي
ماشــين داري يــا نــه
درآمــدت چقــدره
هر کســي که هــستي !
هميــن که الان داري اين جمــلات ايــن وبلاگ رو ميــخوني يعــني دوــست منــي
يعــني دوســتـــون دارم



گــذشتــه مــن گــذشــت..!
حـتي مي تــوآنـم بـگويـم در گـذشــت...!
و مـن برايـش ماه ها و روزها سـوگواري و سکـوت کردم...
خاطـراتـم رآ زير و رو کـردم و اي کـاش هـاي فـراوان گفـتم...!
"
ولي ديــــگـر بـس اسـت..."
بـه شـروعي ديــگـر مي انـديشـم...



به ســـــلامتيه كــسي كه نمــيشناســــتـت....
اما نوشــــته هاتــو ميــخونـــــه....
تا از درونــت با خــبر بشه...
و زيرش كــامــنــت ميــزاره...
نه واســه اينکه خوشــش اومــده...
واســه اينــکه بهت بفهــمونه كه تنــها نيــستي.... 



دلــنوشتــه ام را نــوشــتم ...
اما قســمت نبود شــما دردهــايم را بخوانيد و پاک شــد ..
تنها عکــــس و ســرتــيترش بــس اســت که به حــالم گــريه کنــيد ...
دعــــــا کــــنــيد بــراي ايــن روزهــايــم ...



ايــن پــست را ســــــکوت مي کــنم تــو بنــويــس !...
تــــــــو بنــويــس ...
از دلتــنگي هايــت ، از دردهــايــت 
از هــرچــه دلــت مي گــــــويد !...
بــنــــويــس بـــــــــرايـــــم...

عاشقانه ها...


هــنوز هم عاشــقانه‌هايم را عاشــقانه براي تــو مي‌نــويسم.
هنــوز هم در ازدحــام اين هــمه بي تو بــودن از با تــو بودن حــرف مي‌زنم.
هــنوز هم باور دارم عــشق ما جــاودانه است.........

خدایا...

خدايـــــــــــــا
ممــنونم ازت بابــت خيــلي چــيزا
يه چــيزايي که زيــاد بهش فــکر نميکنــيم
مــثلاً به بيــمارستان هايي که پــر از مريــض هــستو ما جــزوه اونــا نيــستيم
مــثلاً به همــين خــونه ايي که ميــدونيم فــرداهم هــست و آواره ي خــيابونا نمــيشيم
مــثلاً به ايــنکه صــبح و ظــهر و شــب سير از پــاي ســفره بلند شــديم
خــــــــــدايا از ايــن مــــثلاً ها خيــــــــــلي زياده خيـــــــــــلي
خــــدايا بــي انــصافيه مــنو بــبخش اگــر گــاهي ....
نــه حــتما بعــضي اوقــات خــيلي خــيلي بــي انــصاف ميــشم
شــــــــــــــکــرت