تو را...
تو را گم می کنم هر روز و پیدا می کنم هر شب
بدین سان خواب ها را با تو زیبا می کنم هر شب
تبی این کاه را چون کوه سنگین می کند آنگاه
چه آتش ها که در این کوه برپا می کنم هر شب
تو را گم می کنم هر روز و پیدا می کنم هر شب
بدین سان خواب ها را با تو زیبا می کنم هر شب
تبی این کاه را چون کوه سنگین می کند آنگاه
چه آتش ها که در این کوه برپا می کنم هر شب
. میروم خسته و افسرده و زار
· سوی منزلگه ویرانی خویش
· به خدا می برم از شهر شما
· دل شوریده و دیوانه ی خویش
· می برم که در آن نقطه ی دور
· شستشویش دهم از رنگ گناه
· شستشویش دهم از کله ی عشق
· زین همه خواهش بیجا و تباه
· می برم تا ز تو دورش سازم
· ز تو ای جلوه ی امید مهال
· می برم زنده بگورش سازم
· تا از این پس نکند یاد وصال
· ناله می لرزد می رقصد اشک
· آه بگذار که بگریزم من
· از تو ای چشمه ی جوشان گناه
· شاید آن به که بپرهیزم من
· بخدا غنچه ی شادی بودم
· دست عشق آمد و از شاخم چید
· شعله ی آه شدم صد افسوس
· که لبم باز بر آن لب نرسید
· عاقبت بند سفر پایم بست
· میروم خنده به لب خونین دل
· میروم از دل من دست بدار
· ای امید عبث بی حاصل
به من چیزی بگو شاید
هنوزم فرصتی باشه
هنوزم بین ما شاید
یه حس تازه پیدا شه
یه راهی رو به من وا کن
تو این بیراهه ی بن بست
یه کاری کن برای ما
اگه مایی هنوزم هست...
به من چیزی بگو از عشق
ازین حالی که من دارم
من از احساس شک کردن
به احساس تو بیزارم
توام شاید شبیه من تو این برزخ گرفتاری
توام شاید نمی دونی چه احساسی به من داری
گریزی جز شکستن نیست
منم مثله تو می دونم
نگو باید بُرید از عشق
نه می تونی نه می تونم